...



بسم الله الرحمن الرحیم

نکته:

در آیات کریمه ی قرآن حکیم ک دقت می کنیم می بینیم در 115 جایگاه و موطن، کلمه ی  بسم » آمده و در چهار جایگاه و موطن، کلمه ی  باسم ». در 115 جایگاه، بدون الف » و در چهار جایگاه، با الف ».

نکته:

در آیات حکیم قرآن مجید، در آن 115 موطن و جایگاه،  بسم الله » است و در آن چهار موطن و جایگاه، بسم ربّ ».

پس اسم الله » را مفهوم و تجلّی و ظهوری است و اسم ربّ » را مفهوم و تجلّی و ظهوری دیگر.

آنجا ظهور و تجلّی در مقام الوهیّت است و اینجا ظهور و تجلّی در مقام ربوبیّت.

نکته:

برخی گفته اند ریشه و اصل و امّ کلمه ی اسم »، یا وسم » است؛ یا سمو ».

وسم » بمعنای علامت و نشانه ای ک با آن تمییز و عرفان حاصل می شود. 

سمو » بمعنای رفعت و بلندی است.

و وقتی در آیات کریمه ی قرآن حکیم تعمق و تدبر می کنیم در می یابیم که:

ریشه ی وسم » را ک جستجو می کنیم، فقط مشتقات اسم » از آن منتج می شوند. ولی ریشه ی سمو » را ک جستجو می کنیم علاوه بر مشتقات اسم، کلمات سماء » و سماوات » نیز منتج می شوند.

پس می توان گفت:

ریشه ی وسم » خالص و مطلق برای کلمه ی اسم است ولی ریشه ی سمو » مقیداتی نیز بهمراه دارد.

نکته:

شاید سوال پیش بیاید ک چرا ب » ظرف مبسوط و دحو شده است و نقطه و هبوط و .

بدان ای عزیز:

اولاً:  در ساختار و نظام عالم هستی، هر حرفی، و هر کلمه ای، و هر عددی دارای جایگاهی، خاص خویش است.

ثانیاً: حروف و کلمات و کلام کتاب قرآن، از سوی حق تعالی است ک حکیم است و چه در ذات، چه در صفات و چه در افعال، حکمتش جاری است. هر حرف، با هر شکلی و صورتی ک مقرر شده، با یک نقطه یا دو نقطه، ممتد و مبسوط یا مخزون و محفوظ ( در شکل و صورت ن )، یا خمیده و منحنی ( در شکل و صورت د )، دندانه دار و پله ای ( در شکل و صورت س )، یا هر شکل و صورت دیگر، همه حکیمانه است و هریک در خود اسراری نهفته دارد.

و حتی اینکه اینجا، در مبدأ کلام الله الحکیم، نقطه ی آغازین خلقت کلام الله، و ابتدای فاتحة الکتاب وجودی موجودات عالم هستی، حرف ب » صادر شده است؛ خود اسرار و حقایقی نهفته و پنهان دارد.

.

و الحمدللهِ کما هوَ أهلُه

***************************

 

 بخش اول تفسیر "کاشف النور" سایه


بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز هر سوره با اسم است. اسم اللّه ی ک رحمان است و رحیم.

بسم الله الرحمن الرحیم هر سوره اختصاص ب همان سوره دارد و می بایست ب آیات ابتدایی سوره متصل شود.

می فرماید:

بِ 

اسم.

ب ، مانند ظرفی است مبسوط و کشیده و دحو شده، ک مظروف آن ب پایین افتاده و هبوط کرده است و علامت کسره و شکستگی و خضوع و انحنا دارد.

این ظرف مبسوط و دحو شده با نقطه ای هبوط کرده، ماقبل اسم، ظهور یافته و تجلی کرده است. کدامین اسم؟ اسم الله » جمیع صفات و اسماء، در مقام جمع، مقام لا اسم و لا رسم له. در مقام اندماج. در مقام احدیت. در مقام وحدت در عین کثرت.

اگر الله » را إله » مُحلّیَ به الف و لام بگیریم، یعنی اله ی ک معرفه شده؛ آن وجود تحیر انگیزی ک معرفی شده است:

{ إنّی کُنتُ کَنزًا مَخفِیّاً فَأحبَبتُ أن اُعرَفَ فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی أعرَف }

او کنز مخفی بود و حب ّ و عشق ب معروف و معرفه شدن داشت؛ ازینرو خلق را ب خلقت کشاند تا معرفی گردد.

از کجا معلوم؟ شاید این ب، همان کنز مخفی است و نقطه اش همان نقطه ای است ک از آن اختفا صادر شده و آن نقطه هم حبّ است و عشق. در حالت جمع و در مقام وحدت و یکپارچگی و اندماج.

و آن نقطه، مقدم بر اسم شد.

و آن اسم، اسم الله است؛ جامع جمیع اسما و صفات. 

او ک حیرت انگیز است و حیرت برانگیز.

الله ی ک رحمن است و رحیم.

*************************

( این تفسیر، تفسیری است متفاوت با تمام تفسیرها. عزیزانی ک می خواهند این تفسیر را دنبال کنند لازم است اشراف کامل ب مباحث معرفتی و عرفانی عمیق در حد فصوص الحکم و مصباح الانس داشته باشند.)

هذا من فضل ربّی


بسم الله الرحمن الرحیم

نکته:

در آیات کریمه ی قرآن حکیم ک دقت می کنیم می بینیم در 115 جایگاه و موطن، کلمه ی  بسم » آمده و در چهار جایگاه و موطن، کلمه ی  باسم ». در 115 جایگاه، بدون الف » و در چهار جایگاه، با الف ».

نکته:

در آیات حکیم قرآن مجید، در آن 115 موطن و جایگاه،  بسم الله » است و در آن چهار موطن و جایگاه، بسم ربّ ».

پس اسم الله » را مفهوم و تجلّی و ظهوری است و اسم ربّ » را مفهوم و تجلّی و ظهوری دیگر.

آنجا ظهور و تجلّی در مقام الوهیّت است و اینجا ظهور و تجلّی در مقام ربوبیّت.

نکته:

برخی گفته اند ریشه و اصل و امّ کلمه ی اسم »، یا وسم » است؛ یا سمو ».

وسم » بمعنای علامت و نشانه ای ک با آن تمییز و عرفان حاصل می شود. 

سمو » بمعنای رفعت و بلندی است.

و وقتی در آیات کریمه ی قرآن حکیم تعمق و تدبر می کنیم در می یابیم که:

ریشه ی وسم » را ک جستجو می کنیم، فقط مشتقات اسم » از آن منتج می شوند. ولی ریشه ی سمو » را ک جستجو می کنیم علاوه بر مشتقات اسم، کلمات سماء » و سماوات » نیز منتج می شوند.

پس می توان گفت:

ریشه ی وسم » خالص و مطلق برای کلمه ی اسم است ولی ریشه ی سمو » مقیداتی نیز بهمراه دارد.

نکته:

شاید سوال پیش بیاید ک چرا ب » ظرف مبسوط و دحو شده است و نقطه و هبوط و .

بدان ای عزیز:

اولاً:  در ساختار و نظام عالم هستی، هر حرفی، و هر کلمه ای، و هر عددی دارای جایگاهی، خاص خویش است.

ثانیاً: حروف و کلمات و کلام کتاب قرآن، از سوی حق تعالی است ک حکیم است و چه در ذات، چه در صفات و چه در افعال، حکمتش جاری است. هر حرف، با هر شکلی و صورتی ک مقرر شده، با یک نقطه یا دو نقطه، ممتد و مبسوط یا مخزون و محفوظ ( در شکل و صورت ن )، یا خمیده و منحنی ( در شکل و صورت د )، دندانه دار و پله ای ( در شکل و صورت س )، یا هر شکل و صورت دیگر، همه حکیمانه است و هریک در خود اسراری نهفته دارد.

و حتی اینکه اینجا، در مبدأ کلام الله الحکیم، نقطه ی آغازین خلقت کلام الله، و ابتدای فاتحة الکتاب وجودی موجودات عالم هستی، حرف ب » صادر شده است؛ خود اسرار و حقایقی نهفته و پنهان دارد.

.

و الحمدللهِ کما هوَ أهلُه

***************************

 

 بخش اول تفسیر "کاشف النور" سایه


 

بسم الله الرحمن الرحیم

.

قُل أعوذُ بِرَبِّ الفلق

مِن شرّ ما خلق

.

بگو ای پیامبر

ای بنده ی من

ای هر که هستی.

بگو پناه می برم به ربّی که فلق را ربوبیت می کند.

فلق؟

پناه می برم به ربّ فلق،

از شرّ هرچه خلق کرد.

.

آیات عجیبی است.

نفرمود ای پیامبر بگو پناه می برم به تو که ربّ فلق هستی.

پناه می برم به ربّ فلق.

از شرّ هرآنچه خلق کرد.

چه کسی خلق کرد؟

چه چیز را خلق کرد؟

این شرّ، کدامین شر است؟

.

وَ مِن شَرِّ غاسِقٍ إذا وَقَب

و پناه می برم به ربّ فلق

از شرّ آن تیره کننده و تاریک کننده و ظلمت بخش

که تیرگی و ظلمت و تاریکی و شرّ و بدی و پلیدی خویش را فرا می افکند.

.

وَ مِن شَرِّ النَّفّاثاتِ فی العُقَد

و پناه می برم به ربّ فلق

از شرّ آن نفوسی که گره در کار دیگران می اندازند.

در جانهای پاک، پلیدی خویش را می دمند.

                                                    .         

وَ مِن شَرِّ حاسِدٍ إذا حَسَد


و پناه می برم به ربّ فلق

از شرّ حاسد، زمانی که حسادت می ورزد

**************

آنانکه شرّ از خود ایجاد می کنند و به مخلوقات دیگر حق تعالی شرّ می رسانند،

بدانند که این رذیله ی آنها جز از سر حسادت نیست.

به چه حسادت می کنند؟

به کمالات محسود؟

راه بسته نیست.

با حسادت به جایی نمی توان رسید.

طیّ طریق باید کرد.

جان به لب باید آورد.

أعوذُ بِرَبِّ الفلق


بسم الله الرحمن الرحیم


به اسم » الله ای که رحمن است و رحیم.

با اسم»، الله » تجلی یافت.

با اسم »، الله » مظهریت یافت، تعین یافت. ظهور کرد.

و در ابتدا، با رحمانیت و رحیمیت.

بطور کل، و جامع، هم رحمت رحمانی، هم رحمت رحیمی.

رحمت رحمانی، وجه جمال است و رحمت رحیمی وجه جلال.

رحمت رحمانی، رحمت عام است و رحمت رحیمی، رحمت خاص.

رحمت عام، مشمول تمامی مخلوقات و موجودات عالم می شود و رحمت خاص، فقط مختص خواص است.

نکته اول:

در اکثر آیات کریمه ی قرآن، رحمن » در کنار رحیم » آمده.

نکته ی دوم:

اسم الرحیم » در آیات کریمه ی قرآن فقط با چند اسم خاص، زوج شده است:

ألتّوّابُ الرّحیم »، 6 بار

ألغفورُ الرّحیم »، هفت بار

ألعزیزُ الرّحیم »، یازده بار

ألبرُّ الرّحیم »، یک بار

ألرّحیم الغفور »، یک بار

حق تعالی، رحمتش بر تمامی صفات دیگر سبقت دارد:

{ یا مَن سبقت رحمته غضَبَهُ }

{ یا من وَسِعَت رحمته کلَّ شیء }

نکته:

دو اسم رحمن و رحیم، از رحم » مشتق شده اند.

رحم » مقرّی امن برای حفظ و جذب رحمت است.

رحم » جایگاهی عظیم و لطیف برای نشر رحمت است.

رحم » مأمنی امن و رصین برای نشر وجه جمال است.

در ادعیه:

{ ألسلام علی أبی الأئمّة و خلیل النّبوّة و المخصوص بالأخوّة، ألسّلام علی یعسوب الدّین و الإیمان، و کلمة الرّحمن. } 

(زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام)

*******************************

(بخش اول تفسیرکاشف النور )

(بخش دوم تفسیرکاشف النور )

( بخش سوم تفسیر کاشف النور  )


بسم الله الرحمن الرحیم

فرمود: بسم » ِ الله ».

گفتیم اسم، علامت و نشانه ای است برای شناختن و عرفان پیدا کردن.

.

اسم، از سوی خلق، دستاویزی است برای سؤال و تمسک : 

{ أللّهمّ إنّی أسئلک باسمک بسم الله الرّحمن الرّحیم . * دعای مشلول * }

و از سوی حق، عامل مؤثری در ایجاد و خلقت و تکوین اشیاء و موجودات است:

{ باسمک الّذی رفعتَ به السموات بلاعمد *دعای شب عرفه * }

{ باسمک الّذی سخّرتَ به البُراق لمُحمّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم * دعای شب عرفه * }

{ باسمک الّذی شققتَ به البحار * همان * }

و بسیار بسیار مؤثرات دیگر ک در ادعیه ها فراوان داریم.

.

و اما اسم الله ».

اینجا اسم» الله منظور نظر است.

الله » جامع جمیع صفات و اسماء.

اسماء دیگر از الله » صدور و تجلی و ظهور می یابند.

.

نکته ی مهم:

هیچ دقت کرده اید تعداد بسیار زیادی از اسامی حق تعالی، در عدد چهار محصورند؟ 

بهتر است بگوییم: تشکّل مِن أربعة حروف أو مِن أربعة أرکان.

  أربع ارکان » دارند. 

تربیع » شده اند.

مربّع » گونه اند.

الله »

رحمن »

رحیم»

ودود »

کریم »

شکور »

و بسیار بسیار اسماء دیگر.

.

در آیات کریمه ی قرآن، بسم الله » فقط با اسامی مبارکه ی رحمن » و رحیم » وفق داده شده است.

و اما در ادعیه ی مأثوره از معصومین علیهم السلام با اسامی مبارکه ی ربِّ الأرضِ و السّماء » ، نور » ، ألمَلِک ِ الحقِّ المُبین » ، الظاهر الباطن المکنون المخزون »، خیرِ الأسماء » نیز وفق داده شده اند.

.

{ بسم الله ِ ربّ الأرض و السّماء * دعای روز سه شنبه و دعای امان و محفوظ بودن * }

{ بسم الله النّور * دعای نور * }

{ بسم الله المَلِکِ الحقِّ المُبین * دعای مادر برای بیماری فرزند خویش * }

{ بسم الله الظاهر الباطن المکنون المخزون * حرز امام زین العابدین علیه السلام * }

{ بسم الله خیر الأسماء * دعای محفوظ ماندن * }

.

ب اسم الله ای که ربّ الأرض و السّماء است؛

ب اسم الله ای که نور است؛

ب اسم الله ای که ملک است و حق است و مبین؛ یا: ملک حق مبین است.

ب اسم الله ای که ظاهر است و باطن است و مکنون است و مخزون؛ یا: ظاهر و باطن و مکنون و مخزون است. هر خوانشی، مفهومی جداگانه دارد.

ب اسم الله ای که خیر الأسماء است. ( دقت کنید آن اسم، خیر است. ).

.

اشاره:

اسم، ظهور است و تجلی. 

اسم تعین است.

اسم صدور است.

و اسم، حجاب است. لیکن حجاب أقرب ب حق تعالی.

اسم، واسطه ی ذات و صفات حق تعالی است. برزخ مافوق و مادون است. حائل حق و خلق. 

و أقرب أسماء، اسم جلاله ی ألله » است.

.

{ بسم الله الظاهر الباطن المکنون المخزون الّذی أقام به السّموات و الأرض ثمّ استوی علی العرش}

اینرا چگونه می خوانید؟

بخاطر ألّذی » و ضمیر ه » در به »  ک اینجا مفرد آمده، در می یابیم ک با یک اسم أقام السموات و الأرض»، و استوی علی العرش ».

و براستی فاعل فعل أقام » کدام کلمه است؟

أقام » بر وزن إفعال آمده؛ متعدی کرده است کلام را. نفرمود : بسم الله . قامت السموات و الأرض » ؛ ( ب اسم الله . آسمانها و زمین برپاشد)؛ ک فاعل، آسمانها و زمین باشد.

{ ب اسم الله ی که ظاهر است و باطن است و مکنون است و مخزون، برپاداشت آسمانها و زمین را. } فاعل کیست؟

.

اسم الله است ک هم نور از آن صادر و متجلی می شود هم اسم ظاهر، هم اسم باطن، هم اسم ربّ، هم اسامی دیگر.

.

و حق تعالی در آیات کریمه ی خویش الله » را چنین نمایانده است:

ألله نور السماوات و الأرض » و حتی مَثَل آن را نیز بیان داشته است. نورٌ علی نور»؛ إسمٌ علی إسم ».

*****************************

(بخش اول تفسیرکاشف النور )

(بخش دوم تفسیرکاشف النور )


بسم الله الرحمن الرحیم

نکته:

در آیات کریمه ی قرآن حکیم ک دقت می کنیم می بینیم در 115 جایگاه و موطن، کلمه ی  بسم » آمده و در چهار جایگاه و موطن، کلمه ی  باسم ». در 115 جایگاه، بدون الف » و در چهار جایگاه، با الف ».

نکته:

در آیات حکیم قرآن مجید، در آن 115 موطن و جایگاه،  بسم الله » است و در آن چهار موطن و جایگاه، بسم ربّ ».

پس اسم الله » را مفهوم و تجلّی و ظهوری است و اسم ربّ » را مفهوم و تجلّی و ظهوری دیگر.

آنجا ظهور و تجلّی در مقام الوهیّت است و اینجا ظهور و تجلّی در مقام ربوبیّت.

نکته:

برخی گفته اند ریشه و اصل و امّ کلمه ی اسم »، یا وسم » است؛ یا سمو ».

وسم » بمعنای علامت و نشانه ای ک با آن تمییز و عرفان حاصل می شود. 

سمو » بمعنای رفعت و بلندی است.

و وقتی در آیات کریمه ی قرآن حکیم تعمق و تدبر می کنیم در می یابیم که:

ریشه ی وسم » را ک جستجو می کنیم، فقط مشتقات اسم » از آن منتج می شوند. ولی ریشه ی سمو » را ک جستجو می کنیم علاوه بر مشتقات اسم، کلمات سماء » و سماوات » نیز منتج می شوند.

پس می توان گفت:

ریشه ی وسم » خالص و مطلق برای کلمه ی اسم است ولی ریشه ی سمو » مقیداتی نیز بهمراه دارد.

نکته:

شاید سوال پیش بیاید ک چرا ب » ظرف مبسوط و دحو شده است و نقطه و هبوط و .

بدان ای عزیز:

اولاً:  در ساختار و نظام عالم هستی، هر حرفی، و هر کلمه ای، و هر عددی دارای جایگاهی، خاص خویش است.

ثانیاً: حروف و کلمات و کلام کتاب قرآن، از سوی حق تعالی است ک حکیم است و چه در ذات، چه در صفات و چه در افعال، حکمتش جاری است. هر حرف، با هر شکلی و صورتی ک مقرر شده، با یک نقطه یا دو نقطه، ممتد و مبسوط یا مخزون و محفوظ ( در شکل و صورت ن )، یا خمیده و منحنی ( در شکل و صورت د )، دندانه دار و پله ای ( در شکل و صورت س )، یا هر شکل و صورت دیگر، همه حکیمانه است و هریک در خود اسراری نهفته دارد.

و حتی اینکه اینجا، در مبدأ کلام الله الحکیم، نقطه ی آغازین خلقت کلام الله، و ابتدای فاتحة الکتاب وجودی موجودات عالم هستی، حرف ب » صادر شده است؛ خود اسرار و حقایقی نهفته و پنهان دارد.

.

و الحمدللهِ کما هوَ أهلُه

********************

 بخش اول تفسیر "کاشف النور 


بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز هر سوره با اسم است. اسم اللّه ی ک رحمان است و رحیم.

بسم الله الرحمن الرحیم هر سوره اختصاص ب همان سوره دارد و می بایست ب آیات ابتدایی سوره متصل شود.

می فرماید:

بِ 

اسم.

ب ، مانند ظرفی است مبسوط و کشیده و دحو شده، ک مظروف آن ب پایین افتاده و هبوط کرده است و علامت کسره و شکستگی و خضوع و انحنا دارد.

این ظرف مبسوط و دحو شده با نقطه ای هبوط کرده، ماقبل اسم، ظهور یافته و تجلی کرده است. کدامین اسم؟ اسم الله » جمیع صفات و اسماء، در مقام جمع، مقام لا اسم و لا رسم له. در مقام اندماج. در مقام احدیت. در مقام وحدت در عین کثرت.

اگر الله » را إله » مُحلّیَ به الف و لام بگیریم، یعنی اله ی ک معرفه شده؛ آن وجود تحیر انگیزی ک معرفی شده است:

{ إنّی کُنتُ کَنزًا مَخفِیّاً فَأحبَبتُ أن اُعرَفَ فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی أعرَف }

او کنز مخفی بود و حب ّ و عشق ب معروف و معرفه شدن داشت؛ ازینرو خلق را ب خلقت کشاند تا معرفی گردد.

از کجا معلوم؟ شاید این ب، همان کنز مخفی است و نقطه اش همان نقطه ای است ک از آن اختفا صادر شده و آن نقطه هم حبّ است و عشق. در حالت جمع و در مقام وحدت و یکپارچگی و اندماج.

و آن نقطه، مقدم بر اسم شد.

و آن اسم، اسم الله است؛ جامع جمیع اسما و صفات. 

او ک حیرت انگیز است و حیرت برانگیز.

الله ی ک رحمن است و رحیم.

*************************


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها